زن فاحشه
روزی فاحشه ای مُرد و نزد خدا رفت
خدا گفت:کدامیک از بندگان منی؟
فاحشه پاسخ داد:من بنده تو نیستم که اگر از بندگان تو بودم رزق مرا تطهیر میکردی تا اینچنین تن به شهوت مردان ناپاک ندهم،اگر بنده تو بودم آنگاه که همگان در خواب بودند،روح و جانم را به گناه نمی الودم و آنگاه که همه از خواب بر میخواستند،تن رنجورم را به بستر کثیفم نمی بردم ، من آن گناهکار...
از جانب خداوند ندا آمد: خوبه حالا! ... خانم چه لفظ قلمم حرف میزنه !!
+ نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۴/۲۱ ساعت توسط Ali Alishaei
|
برترین و جامعترین آرشیو داستانهای کوتاه ایرانی و خارجی * گردآوری شده به مدت 12سال*