کفش کهنه
مرد متاهلی در مجلسی گفت: زن مانند کفش میماند کهنه که شد میتوان آن راعوض کرد و کفش نو بپا کرد....
حکیمی درمیان جمع گفت:بله این مرد درست میگوید برای مردی که خودش را در حد پا بداند ،زن برایش همچون کفش میماند... اما مردی که خودش را در حد سر بداند زن برایش همچون تاج میماند...
حکیمی درمیان جمع گفت:بله این مرد درست میگوید برای مردی که خودش را در حد پا بداند ،زن برایش همچون کفش میماند... اما مردی که خودش را در حد سر بداند زن برایش همچون تاج میماند...
+ نوشته شده در ۱۳۹۴/۱۲/۱۲ ساعت توسط Ali Alishaei
|
برترین و جامعترین آرشیو داستانهای کوتاه ایرانی و خارجی * گردآوری شده به مدت 12سال*