مولانا و کافران
مولانا می گوید : روزی از کنار مسجدی رد می شدم و دیدم عده ای دست به دعا برداشته اند و می گویند : خدایا کافران را بکش..
رفتم تا به کلیسایی رسیدم و دیدم در آنجا هم عده ای دست به آسمان برداشته اند و می گویند : خدایا کافران را بکش..
رفتم تا به در میخانه ای رسیدم و دیدم در آنجا جام ها را به هم میزنند و می گویند : بزن بسلامتی نوشا نوش ...
سپس فرمود : من آنموقع بود که دیدم مستی بهترین دین است که جز سلامتی دیگران آرزویی ندارند .
پرستش به مستیست در کیش مهر
برون اند زین حلقه هوشیارها
+ نوشته شده در ۱۳۹۸/۱۰/۱۱ ساعت توسط Ali Alishaei
|
برترین و جامعترین آرشیو داستانهای کوتاه ایرانی و خارجی * گردآوری شده به مدت 12سال*