مرد ثروتمندی ماشین آخرین مدل  خود را مقابل مغازه قصابی پارک کرد و نیم کیلو گوشت خرید .
 قبل از اینکه مرد ثروتمند مغازه را ترک کند ، مرد دیگری با لباسهای کهنه  از یک تویوتای مستهلک مدل قدیمی پیاده  و به مغازه قصابی داخل شد.

 او 5 کیلو گوشت تکه شده ، 3 کیلو گوشت چرخ کرده و دو کیلو گوشت با استخوان درخواست کرد.
 مرد ثروتمند منتظر ماند تا صاحب اتومبیل قدیمی از آنجا برود.
 سپس از  قصاب پرسید:  مگه شغل این مرد چیه؟
 قصاب پاسخ داد: او کار نمی کند ، اما با سه زن بیوه ای ازدواج کرده است که پس از مرگ شوهرانشان، صاحب اموال و املاک آنها شده اند.
 مرد ثروتمند کمی فکر کرد و سپس  10 کیلو گوشت ، 5 کیلو چربی و 5 کیلو گوشت مخصوص کباب از قصاب  خرید و  به خانه خود آورد.
 وقتی همسرش دید که او چه با خود  آورده ، پرسید که مگر  قرار است میهمانی داشته باشند.
 شوهر جواب داد که :  نه بابا چه مهمونی  ، می خوام قبل از اینکه صاحب تویوتای قدیمی به سراغ تو‌ بیاد  از ثروتم لذت ببرم..